آب کم جو تشنگی آوربه دست تا بجوشد آبت از بالا و پست
هر که جویاشد بیاید عاقیت ما یه ایش درد است و اصل مرحمت
رحمتم موقوف آن خوش گریه هاست چون گرست ازبحر رحمت موج خاست
تا نگرید کودک نازک گلو کی روان گردد زپستان شیراو
هر که او بیداتر پردردتر هر که او آگاهتر رخ زرد تر
پیش حق یک ناله از روی نیاز به که عمری بی نیاز اندر نماز
چون خدا خواهد که مان یاری کند میل ما راجانب زاری کند
ای خدا زاری زتو مرهم زتو هم دعا از تواجابت هم زتو