دانشنامه ی شعری دانشنامه ی موضوعی اشعار آرشيو وبلاگ دو شنبه 6 / 3برچسب:, :: 6:21 :: نويسنده : بهمن پرتو
از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود به کجا میروم آخر ننمایی وطنم مانده ام سخت عجب وز چه سبب ساخت مرا یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم آنچه از عالم عِلوی است من آن می گویم رخت خود باز بر آنم که همانجا فکنم مرغ باغ ملکوتم نِیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم کیست آن گوش که او می شنود آوازم یا کدام است سخن می کند اندر دهنم کیست در دیده که از دیده برون می نگرد یا چه جان است نگویی که منش پیرهنم تا به تحقیق مرا منزل و ره ننمایی یک دم آرام نگیرم نفسی دم نزنم می وصلم بچشان تا در زندان ابد به یکی عربده مستانه به هم درشکنم من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم آنکه آورد مرا باز برد تا وطنم تو مپندار که من شعر به خود می گویم تا که هشیارم و بیدار یکی دم نزنم دو شنبه 6 / 3برچسب:, :: 6:16 :: نويسنده : بهمن پرتو
همه دردها از تو وخود نبینی همه نسخه ها در تووخود نخوانی تویک لفظی اما طلسم عجایب دریغا که معنای خود راندانی در این ذره بنهفته کیهان اعظم چودر سیم تارمغنی ،اغانی تویی آن کتاب صورتی که در وی نبشته همه رازهای نهانی به گنجینه آفرینش بیند یش کدام دست گنجی بدین شایگانی زمین و زمان برون از توحاشا توجان جهان هستی وجاودانی توانسان و خود خدا در تومخفی ملک در تومحو وفلک در توفانی
آن لحظه كه دادي به ره دوست سرت بردي ز ميان دشمن بيدادگرت (را) اي طایر قدسي كه جهان زير پرت با آنكه شكسته اند همه بال و پرت (را) دو شنبه 6 / 3برچسب:, :: 6:6 :: نويسنده : بهمن پرتو
چو دائم تا ابد هستي خليفه ز لطف توست عالم پر لطيفه آسمان بار امانت نتواست كشيد قرعه فال به نام من ديوانه زدند من ملك بودم و فردوس برين جايم بود آدم آورد در اين دير خراباتم كرد اي برادر تو همه انديشه اي مابقي تو استخوان و ريشه اي
صفحه قبل 1 صفحه بعد
موضوعات
پيوندها
|
|||
|